فی الواقع

۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

27_سرو بستانی تو ؟ یا مه ؟ یا پری ؟

جمعه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۷ ق.ظ

ماها نیستیم . واقعیتشم بخوای هیچ وقت نبودیم.  تو واسم مثال شاه پریون بزن.  نبودم.  نیستم.  واسم از قصه ی پریا بگو و مثل همیشه  سوالم و بی منطق جواب بده که  "معلومه پریاهمیشه قصه دارن، قصه ی پر غصه دارن" .  ندارن.  نداریم.  ندارم.  قصه ای ندارم. تموم غصه هامون بی قصه بوده . ماها حتی دریایی هم نداریم . بی آسمون پی دریا گشتیم و پیدا نکردیم.  با دیوای بد کاری نداشتیم. شاه قصه ها رو نخواستیم . حتی از دور هم نگاهشون نکردیم.آرزوشون هم به دل هامون نبردیم. دستامون و گرفتن و " دچارم به سحر پری خانه ات ،ب افسان نامت؛ به افسانه ات " تو گوشامون زمزمه کردن و با خیال قشنگ تر از پریای دیگه بودنمون رهامون کردن. یه گوشه ی آروم نشستیم و حسرتامون و خوردیم . بیت به بیت از شعرای حافظ و سعدی رد شدیم و  به پریای شاهنامه  کاری نداشتیم . 

ماها نیستیم.  واقعیتشم بخوای هیچ وقت نبودیم.  ماها هیچ وقت وسط هیچ دریا و آسمون و قصه ای نبودیم . فرهاد و به شیرینش سپردیم و مجنون و به لیلاش . ماها هیچ عاشق بین کتاب و شعری ام نداشتیم . 

ماها نیستیم.  ماها هیچ وقت وسط قلب کسی نیستیم.  واقعیتشم بخوای ، هیچ وقت نبودیم ...

26_تو به دستای خدا خیره شدی،معجزه کرد؟

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۶ ق.ظ

آدما برای این پیش هم نیستن که اشتباهات همو فراموش کنن،

 برای این پیش همن که اشتباهات همو ببخشن


 +دیالوگ_Sanam teri kasam


__________________________

اگه یادم میره اسمتو صدا کنم و ازت کمک بخوام، تو خودت بیا فکرم. باشه؟ تو خدایی . میتونی .

25_ به داد چشم بیداری که خواب خوش نمیبینه

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ب.ظ

مردم میگن عاشقتن

 ولی منظورشون اینه که

 اونا عاشق اون حسی هستن که از طریق عاشق شدن راجع به خودشون پیدا میکنند،

 یا عاشق چیزی میشن که بتونن ازت بگیرن .


 +دیالوگ_To the bone

24_نه!بمون...نه! برو...

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ
من رنگ قرمز و دوست دارم  و تو میدونی که حتی آن شرلی ای هم نیستم که موهام قرمز باشه و من بتونم هر روز با عشق موهای قرمز دلپذیرم و شونه کنم و کیف کنم .
موهام زردیه که دوستش ندارم و نمیخاستم داشته باشمش. من موهام زرده  و زرد و دوست ندارم.زردو دوست ندارم و موهام زرده .
من عاشق لواشکای آلبالو ام و تو کمدم پره از لواشکای زردآلو . من زرد آلو رو دوست ندارم و کمدم پره ازش . من کمدم پره از زرد آلو و زرد آلو  رو دوست ندارم .
  من دوست دارم صبحا ساعت هفت بیدار باشم و نمیشم  . من از ساعت یازده قبل ظهر بدم میاد و هر روز چشمام اون موقه از خواب سیر میشه . من ساعت یازده رو دوس ندارم و هر روز اون موقه بیدار میشم . من هر روز ساعت یازده بیدار میشم و اینو دوست ندارم .
عاشق زندگیای خیابون کناری مونم و اونجا حالم خوب میشه . خیابون خودمونو دوست ندارم و حال خوشی ندارم . من حالم خوش نیست و خیابونمون و دوست ندارم . خیابونمون و دوست ندارم و حالم خوش نیست .
من ترجیهاتم به هر چیزی که نیست هست و به هرچیزی که هست نیست.
بعد
تو
از من چه توقعی داری؟

23_ چه جوری اسمتو تکرار کردم

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ

چند روز پیش بهم گفته بود میخواد بره حرم . بهش گفته بودم برام دعا کنه و ازش خواسته بودم یه جمله رو از طرف من نقل قول کنه . امروز قبل رفتنش برام فرستاده بود که میخوام برم و اون جمله رو هم میگم .

هی میرم تو پروفایلش و دلم میخواد تایپ کنم که خب ؟ جوابی داد؟ جوابم و چی داد؟ چی گفت ؟ بعد به خودم میام و به خودم میگم صبر کن، جواب میده...جواب میده...


+همه اسمت رو از حفظن؛

 نگاه کن!

 چه جوری اسمتو تکرار کردم...

 

22_عشق بدون رحم، دوستت دارم بفهم

دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۵ ب.ظ

+آلیس کیه؟

_منم

+ولی اگه اسمتو بزاری آلیس دلیل نمیشه کلاهدوز عاشقت بشه...

21_با تو نبودم مثل قبلنم، اصلن

يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۳۷ ب.ظ

کسی که بینایی را خلق کرده، یقینا بیناست!

یک کور نمیتواند هیچگاه بینایی را خلق کند. پس او تو را میبیند! از او کمک بخواه...

      الهی قمشه ای



تو این روزایی که من با کابوس از خواب بیدار میشم ، تو این روزایی که تو از همه به من نزدیک تری ، تو این روزایی که ترس از دلم میگذره و دلم و گرم میکنم که تو هستی، تو این روزا، ترس و از دلم بردار و شفای تموم مریضیا باش . باشه؟

20_ ما چه کردیم با دلامون؟

چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۶ ق.ظ

ای کاش تموم زندگی به فانتزی ها و خیالات خوش و شیرین دختر بچه های چهارده پونزده ساله منجر میشد.

تو اون رویاها حتی غم ها هم شیرینن .