فی الواقع

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

33_

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ب.ظ

مگه دیگه کی ، واسه مادر آتنا ، میشه آتنا؟ چی میاد به دلش؟ چه جوری تحمل میکنه؟ کی میخواد جواب " ای کاش " گفتناش و بده ؟ جواب آه کشیدناش؟ یه اعدام کافیه؟ چیو برمیگردونه؟ آتنا برمیگرده؟ برمیگرده؟

32_I hate that i love U

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۲۴ ق.ظ
در کدام یک از روز های سال ،
برف
ب شدتی خواهد بارید
ک خاطراتمان را دفن کند؟

31_نرو ، نزار که بعد ازین ، دنیا به عشق شک بکنه

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ

من همون موقعی از به فاک رفتن این دنیا مطلع شدم که یه دختر بچه ده دوازده ساله وسط غسالخونه پشت سر یه جنازه راه میرفت و اشک میریخت و فریاد میزد که " مامانمه " .

30_اولین و آخرین حرف ؛ حرف هر روز و هنوزه

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ق.ظ

شاید یک سری برهه های زندگی مثل یه حفره ی خیلی کوچیک ولی اثر گذار از قفسه ی سینه مون رد میشه و قلبمون و هدف میگیره و ما رو بیمار میکنه . با هر یاد آوری هم قلبت تیر بکشه .

تو ب متعدد بودن این برهه ها و حفره های بیشتر فکر کن . به حفره حفره بودن یه قلب ماهیچه ای فکر کن . به تیر کشیدن های نیمه شبیه یه قلب ضعیف که همه ی حفره ها رو هدف گرفته . موفق تر از موفق . برهه ب برهه . حفره ب حفره. هدف ب هدف.

29_find ur favorite

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۲۳ ب.ظ
من دقیقا از همون جای زندگیم از دوبله ای که که فکر میکردم عاشقشم متنفر شدم که فیلمای زیرنویس دار راهشون و به آرشیوم پیدا کردن . دیشب که داشت چارلی و کارخانه شکلات سازی پخش میشد و صدای جومونگ و ویلی وونکا شبیه هم بود حق دادم به نفهمیدن اوج حس یه فیلم از دید بقیه .

28_

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ب.ظ
شاید تنها چیزی که باعث دلگرمی و منظم تر شدن تپش های این قلب میشه ، امید داشتن و ایمانیه که میشه به خدایی داشت که تموم لحظه های ما رو شاهده و حواسش هست و ما رو تنها نمیزاره . که ما رو رها نکرده و نمیکنه .