34_لالا لالا گلم باشی؛ بزرگ شی همدمم باشی
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۳۲ ب.ظ
خواب من را برده بود . میان تاریکی و ظلمات این اتاق خلوت چشمانم روی هم افتاده بود . گیج و گنگ بودم. صدای لالایی در گوشم تکرار میشد. " لالا لالا گل پونه " . دستی مادرانه میان موهایم میرفت و برمیگشت و در گوشم تکرار میکرد" لالا لالا گلم باشی " . خستگی ها از تنم میرفت و غصه ها از دلم . آرام میشدم و خوابم عمیق تر میشد .
پنجره از سر شب باز مانده بود . دعوای گربه ها بالا گرفت . از خواب پریدم. لالایی قطع شد . نوازش ها قطع شد . هیچ کس در اتاق نبود...
- ۹۶/۰۷/۰۱