فی الواقع

31_نرو ، نزار که بعد ازین ، دنیا به عشق شک بکنه

چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ

من همون موقعی از به فاک رفتن این دنیا مطلع شدم که یه دختر بچه ده دوازده ساله وسط غسالخونه پشت سر یه جنازه راه میرفت و اشک میریخت و فریاد میزد که " مامانمه " .

30_اولین و آخرین حرف ؛ حرف هر روز و هنوزه

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ق.ظ

شاید یک سری برهه های زندگی مثل یه حفره ی خیلی کوچیک ولی اثر گذار از قفسه ی سینه مون رد میشه و قلبمون و هدف میگیره و ما رو بیمار میکنه . با هر یاد آوری هم قلبت تیر بکشه .

تو ب متعدد بودن این برهه ها و حفره های بیشتر فکر کن . به حفره حفره بودن یه قلب ماهیچه ای فکر کن . به تیر کشیدن های نیمه شبیه یه قلب ضعیف که همه ی حفره ها رو هدف گرفته . موفق تر از موفق . برهه ب برهه . حفره ب حفره. هدف ب هدف.

29_find ur favorite

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۲۳ ب.ظ
من دقیقا از همون جای زندگیم از دوبله ای که که فکر میکردم عاشقشم متنفر شدم که فیلمای زیرنویس دار راهشون و به آرشیوم پیدا کردن . دیشب که داشت چارلی و کارخانه شکلات سازی پخش میشد و صدای جومونگ و ویلی وونکا شبیه هم بود حق دادم به نفهمیدن اوج حس یه فیلم از دید بقیه .

28_

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ب.ظ
شاید تنها چیزی که باعث دلگرمی و منظم تر شدن تپش های این قلب میشه ، امید داشتن و ایمانیه که میشه به خدایی داشت که تموم لحظه های ما رو شاهده و حواسش هست و ما رو تنها نمیزاره . که ما رو رها نکرده و نمیکنه .

27_سرو بستانی تو ؟ یا مه ؟ یا پری ؟

جمعه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۷ ق.ظ

ماها نیستیم . واقعیتشم بخوای هیچ وقت نبودیم.  تو واسم مثال شاه پریون بزن.  نبودم.  نیستم.  واسم از قصه ی پریا بگو و مثل همیشه  سوالم و بی منطق جواب بده که  "معلومه پریاهمیشه قصه دارن، قصه ی پر غصه دارن" .  ندارن.  نداریم.  ندارم.  قصه ای ندارم. تموم غصه هامون بی قصه بوده . ماها حتی دریایی هم نداریم . بی آسمون پی دریا گشتیم و پیدا نکردیم.  با دیوای بد کاری نداشتیم. شاه قصه ها رو نخواستیم . حتی از دور هم نگاهشون نکردیم.آرزوشون هم به دل هامون نبردیم. دستامون و گرفتن و " دچارم به سحر پری خانه ات ،ب افسان نامت؛ به افسانه ات " تو گوشامون زمزمه کردن و با خیال قشنگ تر از پریای دیگه بودنمون رهامون کردن. یه گوشه ی آروم نشستیم و حسرتامون و خوردیم . بیت به بیت از شعرای حافظ و سعدی رد شدیم و  به پریای شاهنامه  کاری نداشتیم . 

ماها نیستیم.  واقعیتشم بخوای هیچ وقت نبودیم.  ماها هیچ وقت وسط هیچ دریا و آسمون و قصه ای نبودیم . فرهاد و به شیرینش سپردیم و مجنون و به لیلاش . ماها هیچ عاشق بین کتاب و شعری ام نداشتیم . 

ماها نیستیم.  ماها هیچ وقت وسط قلب کسی نیستیم.  واقعیتشم بخوای ، هیچ وقت نبودیم ...

26_تو به دستای خدا خیره شدی،معجزه کرد؟

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۶ ق.ظ

آدما برای این پیش هم نیستن که اشتباهات همو فراموش کنن،

 برای این پیش همن که اشتباهات همو ببخشن


 +دیالوگ_Sanam teri kasam


__________________________

اگه یادم میره اسمتو صدا کنم و ازت کمک بخوام، تو خودت بیا فکرم. باشه؟ تو خدایی . میتونی .

25_ به داد چشم بیداری که خواب خوش نمیبینه

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۲ ب.ظ

مردم میگن عاشقتن

 ولی منظورشون اینه که

 اونا عاشق اون حسی هستن که از طریق عاشق شدن راجع به خودشون پیدا میکنند،

 یا عاشق چیزی میشن که بتونن ازت بگیرن .


 +دیالوگ_To the bone

24_نه!بمون...نه! برو...

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ
من رنگ قرمز و دوست دارم  و تو میدونی که حتی آن شرلی ای هم نیستم که موهام قرمز باشه و من بتونم هر روز با عشق موهای قرمز دلپذیرم و شونه کنم و کیف کنم .
موهام زردیه که دوستش ندارم و نمیخاستم داشته باشمش. من موهام زرده  و زرد و دوست ندارم.زردو دوست ندارم و موهام زرده .
من عاشق لواشکای آلبالو ام و تو کمدم پره از لواشکای زردآلو . من زرد آلو رو دوست ندارم و کمدم پره ازش . من کمدم پره از زرد آلو و زرد آلو  رو دوست ندارم .
  من دوست دارم صبحا ساعت هفت بیدار باشم و نمیشم  . من از ساعت یازده قبل ظهر بدم میاد و هر روز چشمام اون موقه از خواب سیر میشه . من ساعت یازده رو دوس ندارم و هر روز اون موقه بیدار میشم . من هر روز ساعت یازده بیدار میشم و اینو دوست ندارم .
عاشق زندگیای خیابون کناری مونم و اونجا حالم خوب میشه . خیابون خودمونو دوست ندارم و حال خوشی ندارم . من حالم خوش نیست و خیابونمون و دوست ندارم . خیابونمون و دوست ندارم و حالم خوش نیست .
من ترجیهاتم به هر چیزی که نیست هست و به هرچیزی که هست نیست.
بعد
تو
از من چه توقعی داری؟

23_ چه جوری اسمتو تکرار کردم

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ

چند روز پیش بهم گفته بود میخواد بره حرم . بهش گفته بودم برام دعا کنه و ازش خواسته بودم یه جمله رو از طرف من نقل قول کنه . امروز قبل رفتنش برام فرستاده بود که میخوام برم و اون جمله رو هم میگم .

هی میرم تو پروفایلش و دلم میخواد تایپ کنم که خب ؟ جوابی داد؟ جوابم و چی داد؟ چی گفت ؟ بعد به خودم میام و به خودم میگم صبر کن، جواب میده...جواب میده...


+همه اسمت رو از حفظن؛

 نگاه کن!

 چه جوری اسمتو تکرار کردم...

 

22_عشق بدون رحم، دوستت دارم بفهم

دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۵ ب.ظ

+آلیس کیه؟

_منم

+ولی اگه اسمتو بزاری آلیس دلیل نمیشه کلاهدوز عاشقت بشه...