41_گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
کرم ابریشم که از پیله اش بیرون آید ، دیگر کرم نیست؛ پروانه است رحمان!
+دیالوگ_کتاب قانون
کرم ابریشم که از پیله اش بیرون آید ، دیگر کرم نیست؛ پروانه است رحمان!
+دیالوگ_کتاب قانون
نوشته " یا خدا وجود داره و این وضعیت و میبینه که میشه شریک جرم ، یا وجود نداره و به خاطر آبروی خودشم که شده باید وجود نداشته باشه . "
سرما تمام وجودم را گرفته . بند به بند انگشت هایم یخ بسته اند . در خودم میلرزم. اسمت را زیر لب با خودم تکرار میکنم و حضورت را احساس میکنم و میدانم و باور دارم یکی از همین روزها دست هایم را محکم تر از قبل میگیری . تو هستی . پر رنگ تر از تمام بودن ها . هستی. هستی که من هنوز ، بعد از تمام سر خوردگی هایم از امیدهای بسته به تو ، باز هم و باز هم و باز هم به تو چشم دوخته ام .
شبکه ی تماشا جومونگ پخش میکنه و من هر بار که چشمم بهش میفته حالت تهوع تمام وجودمو میگیره.
چون من دوست دارم برگردم به قبل ترام . این سریالم منو یاد همون دوره ی قبل ترام میندازه.
به حرمت تمام امید و اعتمادات و اعتقاداتی که به تو بسته شد و لجوجانه رها نشد ، در همین شب های اشک ریزان و غم پرورم که تنها تو دست آویز منی هستی که جز تو آغوشی پیدا نمیکند و نگاهش بسته شده به یک خرده نگاه تو ؛ به حرمت آه ها و اندوه های خفه شده در نطفه ای که ایمان بسته به تو ، به حرمت طنابی که از دلم به تو وصل بود و به تار رسید و پاره نشد ، به حرمت تمام قول و قرار های بینمان ،
کمی ، تنها کمی میان این بی کسی ها بغلم کن و آرام میان گوش هایم بگو که با منی . بگو که نترسم . بگو که رهایم نمیکنی . کمی ، تنها کمی خداوار بغلم کن...
مثلا آگهی میکردیم به یک شانه ی پرمعرفت جهت مگوهای حناق شده نیازمندیم. بعد کسی پیدا میشد که راه حل ها را پیدا میکرد و با حوصله برایت میچید و میان تمام این بی راهه ها ، تو را به راه درست تر سوق میداد .
دیگه کدوم مادر بارداری میتونه اسم دخترش و آتنا انتخاب کنه؟ بنیتا انتخاب کنه؟ تو فکر میکنی بتونه؟ دلش بیاد؟ مگه کی از قلب مادرا خبر داره...
خواب من را برده بود . میان تاریکی و ظلمات این اتاق خلوت چشمانم روی هم افتاده بود . گیج و گنگ بودم. صدای لالایی در گوشم تکرار میشد. " لالا لالا گل پونه " . دستی مادرانه میان موهایم میرفت و برمیگشت و در گوشم تکرار میکرد" لالا لالا گلم باشی " . خستگی ها از تنم میرفت و غصه ها از دلم . آرام میشدم و خوابم عمیق تر میشد .
پنجره از سر شب باز مانده بود . دعوای گربه ها بالا گرفت . از خواب پریدم. لالایی قطع شد . نوازش ها قطع شد . هیچ کس در اتاق نبود...
مگه دیگه کی ، واسه مادر آتنا ، میشه آتنا؟ چی میاد به دلش؟ چه جوری تحمل میکنه؟ کی میخواد جواب " ای کاش " گفتناش و بده ؟ جواب آه کشیدناش؟ یه اعدام کافیه؟ چیو برمیگردونه؟ آتنا برمیگرده؟ برمیگرده؟